رضای رضوان

وبلاگ شخصی محمدواحدی

رضای رضوان

وبلاگ شخصی محمدواحدی

رضای رضوان
طبقه بندی موضوعی

۳ مطلب با موضوع «دل نوشته» ثبت شده است

آرزوکوچک که بودی برای داشتن بهترین اسباب بازی های دنیا دعا می کردی.برای خانه ای پر از خوراکی ،برای کمی بیشتر تاپ سواری ...یادت هست؟ بزرگ تر که شدی آرزو برایت قبول شدن امتحان و دانشگاه رفتن،کار و در آمد بود.به یاد داری؟ امروز هم... نمی دانم.نمی دانم دنیای آرزوهایت امروز تا کجا فکر می کند و دلداده کدام آیین است،نمی دانم حواس دلت امروز زمام دار چه کسانی است ..تا کجا تقوا دارد و چقدر مهربان است....اما لیلةالرغائب را مراقب آرزوهایت باش...

راه آسمان، خدا، اجابت، بخشش شاید در نظرت سخت بیاید.طولانی. دست نیافتنی. اما امشب که عاشق شوی پیاده هم می شود تمام آن مسیر طولانی را ساده به پایان رساند بی هیچ سخنی از رنج و کم طاقتی بندگان. می شود کوله بار دنیا را هر قدر هم سنگین از شانه هایت پایین بکشی تا دل کوچکت را به بی کران  آسمان گره بزنی، برای ثانیه ای خدا...

امشب از هر کجای این دنیای بزرگ که در بزنی، صاحبخانه برای استقبال می آید.با طبقی از آرزوهایی که می خواهی...امشب ..لیلة الرغائب ...مراقب آرزوهایت باش...

امشب چه سیاه باشی و چه سپید،هر چه قدر که نا امید،هر چه که بخواهی از خدا ،امیدوار باش به اجابت...

امشب اعانت جستن به فضل و کرمش برای آنکه امید دارد،مباح است...

امشب تمام فرشته ها از ثلث شب که بگذرد در میان کعبه به خدا برای بخشش بندگان روزه دار رجب دعا می کنند...

لیلة الرغائب تو مختاری برای انتخاب آنچه می خواهی،برای داشتن گوشه ای از تقدیری که آرزویش داری، برای آنچه می خواهی باشی...  

در میان همه آرزوها و دعاهایت این کمترین سراپاتقصیر را هم دعا کن و در صدر همه آرزوهای قشنگمان امشب فرج مولا و ولی نعمتمان امام زمان(عج) را از درگاه خدا آرزو کنیم

بهترین آرزویمان(اللّهم عجل لولیک الفرج)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ فروردين ۹۵ ، ۱۵:۰۹
محمد واحدی
السلام علیک ایها الامام الرئوف علی ابن موسی الرضا علیه السلام
 
و سلام نام خداست...

دستت را می گذاری روی مرزی ترین نقطه وجودت یک حس گمشده آهسته شروع می کند

به جوانه زدن...

سلام می کنی ٰ چشمت مست تماشای گنبد طلا می شود...

بو می کشی تا ریه هایت پر شود از عطر حضور نگاه مهربان امام رضا

و احساس تازگی اندیشه های خسته ات را فرا می گیرد...

زیر لب زمزمه می کنی یا ضامن آهو یا غریب الغربا حواست به من هست؟

دلت را جا گذاشتی در حرم و گره اش زدی به پنجره فولاد امام رضا...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۰:۳۲
محمد واحدی

چه انتظار عجیبی...

تو بین منتظران هم.

عزیز من چه غریبی

عجیب تر که چه آسان ندیدنت شده عادت

چه بی خیال نشستیم

نه کوششی نه وفایی

فقط نشسته و گفتیم: خدا کند که بیایی...

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۲:۱۶
محمد واحدی